خلاصه کتاب:
مریم و بابک همکار در دفتر روزنامه با وجود اختلافات و کل کل های بسیار و دور از باور دیگران با هم ازدواج می کنند و زندگی موفقی دارند و… آیه دختر مریم و بابک متولد می شود. در پی ابتلای آیه به سرطان، آرامش زندگی بابک و مریم به دست انداز و سراشیبی می افتد و این آشوب با باردار مجدد مریم بیشتر می شود …
خلاصه کتاب:
اغوا داستانی از دل این سرزمین. داستانی از دخترانی که راه را به بیراهه می روند و زندگی هایی از دل شهر های بزرگ. خانواده هایی درگیر در زندگی ماشینی… نیوشا دختر بیست ساله ای که در سیزده سالگی مورد تعرض کسی قرار می گیرد که فکر می کند عاشقانه دوستش دارد وعده ازدواج و عشق دروغین چشم دخترک را کور می کند و او خود را مجبور به باربد می داند. با تمام سختی ها چند سال کنار باربد می ماند تا… آشنا شدن با فرید عجیب و غریب همه چیز را متفاوت می کند! فرید کم حرف و مرموز که…
خلاصه کتاب:
قصهی ما از اونجا شروع میشه که یک خبر، یک اتفاق و یک مورد گزارش شده به اداره پلیس ما رو قراره تا میرآباد ببره… میراباد، قصهی الههای هست که همیشه ارزوهایش هم مثل خودش ساده هستند.
خلاصه کتاب:
درست وقتی که خانواده بزرگ و سنتی میرزا آقاخان پناهی از شهرت و معروفیت پسر مداحشان غرق غرور و سرورند و از امتیازات خاص حاصل از آن بیوقفه بهره میبرند ناگهان فیلمی خصوصی از یک محفل پنهانی در شبکه های اجتماعی و تلویزیون های آنور آب پخش میشود و از دختری به نام محبوبه پناهی، خواهر مداح معروف، که صدای خوش و رقص زیبا و منحصربه فردی دارد به عنوان گوگوش دوم ایران یاد میشود…
خلاصه کتاب:
مژگان بخاطر یک لجبازی بچگانه خیال میکنه عشق بچگیشو از دست داده و سرکش میشه. وقتی میفهمه عشقش زندس ک عمر رسیدنشون کوتاهه و دوباره راه جدایی جداشون میکنه، تا دست روزگار دوباره بهم وصلشون میکنه، یه وصل کوتاه و باز جدایی ابدی. اما دخترسرکش ما یه عاشق دلخسته داره که بهش میگه دلبر وحشی. عاشقی که برای رسیدن دلبرش به عشقش از خودش میگذره تا بتونه دوباره بدستش بیاره و خیلی ماجراهای دیگه…
خلاصه کتاب:
داستان زندگی دختری به نام پریسا که آرام و بی دغدغه می گذرد و ناگهان با ورود بچه خواهرش دچار تغییر می شود…
خلاصه کتاب:
مسیحا پسری جوان که بخاطر اختلافاتی جدا از خانوادش زندگی میکنه و صاحب یه آژانس هواپیماییه. پسر داستان از نظر پدرش به مرگ مادر و برادر جوانش متهمه و در گیر و دار داستان دختری وارد زندگیش میشه که… داستان از زبان اول شخص مرد هست و تا پایان داستان راوی ثابته.
خلاصه کتاب:
در روستایی کُردنشین و مرزی که اکثر مردمانش به کولبری مشغولن، بیان دو روزی است از مادرِ کولبرش بی خبر است.. برای گرفتن خبری از او به سمت دامنه کوه که محل قرار کولبران روستا هست میره که ناخودآگاه شاهد زنده به گور کردن جوانی شهری به دست دو ناآشنایت.. بعد از رفتن دو ناآشنا، بیان به روستا برمیگرده و از عموش خودش کمک میگیره.. عموی بیان و چندتن از اهالی، جوان شهری که آوش نام داره رو نجات میدن.. بیان و پسرعموش به آوش قول میدن تا کمکش کنن بفهمه چه کسی پشت ماجراس.. آوش به برادر ناتنی خودش مشکوکه ولی...
خلاصه کتاب:
نگار دخترکی ساده که قربانی هوس یک شبهی فرهاد میشه و به دست ناعدالتیهای روزگار از کانون گرم خانواده طرد میشه و با بچهای چند ماهه آواره ی بی کسی میشه. فرهاد مردی لاابالی و خشن و سخت گیر و نگار دختری بیگناه، مظلوم و بیپناه…
خلاصه کتاب:
پولدارترین تاجر محل یه دختر داشت، یه حوری بلوری که کل پسرای هیز شلوار به دست دور و برش لهله میزدن برا داشتنش، من هرکسی نبودم، نه برا شهوت می خواستمش نه عشق و عاشقی، من فقط برا عذاب دادن اونو می خواستم، برا اینکه گلستونش رو آتیش بزنم، کار سختی نبود دوتا حرف عاشقانه تب دار گفتن زیر گوشش، صیغم شد و...
رمان دژخیم
صدای بله گفتن صدف در گوش های نیلو پیچید، صدایش شاد بود…ذوق داشت…اشک میریخت، اشک شادی، بغض گلویش را فشرد، ازدواج خودش چطور بود؟ ساده، بی هیچ پدر و مادری، عاری از رقص و آواز، آرزوهایش چه زود تباه شد. چشمانش لبالب اشک شد، سر رستاک لحظهای به سمتش چرخید، شبنم چشمهایش چکید، چشم رستاک همراه قطره اشک پایین آمد، او با معشوقش چه کرده بود؟دخترک یاد رویا هایش افتاد، یاد گذشته… -من اگه خدایی نکرده زبونم لال ازدواج کنم میترکونم
-مثلا چی کار میکنی؟ -یه تالار بزرگ یا تو چالوس یا لواسون میگیرم یه لباس عروس پف پفی خوشگل ولی ساده میپوشم، تور فرمالیته میرم،موهامو رنگ نمیکنم مشکی دوست دارم، ماشین عروس یا لامبورگینی یا فراری،