ایران رمان
دانلود رمان رایگان pdf
دانلود رمان به وقت پاییز آذین بانو

دانلود رمان به وقت پاییز آذین بانو رایگان pdf بدون سانسور

دانلود رمان به وقت پاییز از آذین بانو با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

من پاییز دختری که توی ۱۸ سالگی مادرم رو از دست دادم و تصمیم گرفتم تنها زندگی کنم اما اون موقع وضع مالیم برای عملی کردن تصمیم خوب نبود ولی به لطف بابا و حمایت مالیش موفق شدم. البته ازدواج زود هنگام بابا بعد از مرگ مادرم با نازنین دختری هم سن و سال خودم‌ توی تحقق این تصمیم بی تاثیر نبود. و حالا من دختری که بعد از چندین سال سختی به یکی از بهترین وکیل‌های این شهر تبدیل شدم و زندگیم رنگ و بوی آرامش گرفته بود ولی با اومدن مهراد…

خلاصه رمان به وقت پاییز

سعی کردم کمی معطل کنم تا از ماشین پیاده شوند و زودتر از من بروند اما آنقدر آرام و سلانه سلانه پیاده شدند که از منتظر شدنم پشیمان گشتم! خودم را سر گرم جمع و جور کردن وسایل داخل ماشین کردم اما فایده ای نداشت وسیله خاصی داخل ماشینم نبود! نمی توانستم بیش از آن معطل کنم آن دو هم انگار قصد رفتن نداشتن! ایستاده بودن و پچ پچ می کردن! هر چند دوست نداشتم با بهادر رو به رو شوم اما چاره ای نبود بالاخره که این اتفاق می افتاد. پیاده شدم و قفل ماشینم را زدم.

زیر لب سلام آرامی گفتم سبد گل را روی کاپوت ماشین گذاشتم تا کیفم را روی شانه ام مرتب کنم. بهادر کلیدی به دست دختر شیک پوش داد و گفت: -زودتر در رو باز کن حوصله پشت در منتظر موندن رو ندارم . دختر با عشوه چشمک مضحکی زد و گفت: -باشه عشقم می دونم کم حوصله ای و عجول. داشت چه چیزی را به رخ من می کشید دقیقا؟! رابطه صمیمی اش با بهادر را یا کم طاقتی اش! یا مهمان یک شبه بودن در خانه بهادر را؟ کدامیک را دقیقاً؟! بی تفاوت وسایلم را جمع نمودم و به طرف پله ها رفتم.

دخترک به سمت آسانسور رفته بود و ترجیح دادم تا حد ممکن رفتنم را طولانی کنم تا یک موقع جلوی در با آن ها رو به رو نشوم. بهادر درست ورودی پله ها ایستاده بود خواستم از کنارش رد شوم که صداش متوقفم کرد -ساعت نه و نیم شب دسته گل به دست میان جلوی خونه! همون موکل صبحی بود درسته؟ جدیداً موکل ها اینجوری تشکر می کنن از وکیل ها؟! خواستم از کنارش رد شوم که بازویم را گرفت به اندازه ای که باعث شد متوقف شوم چندان مقید به محرم و نامحرم نبودم ولی…

دانلود رمان به وقت پاییز آذین بانو رایگان pdf بدون سانسور

خلاصه کتاب
من پاییز دختری که توی ۱۸ سالگی مادرم رو از دست دادم و تصمیم گرفتم تنها زندگی کنم اما اون موقع وضع مالیم برای عملی کردن تصمیم خوب نبود ولی به لطف بابا و حمایت مالیش موفق شدم. البته ازدواج زود هنگام بابا بعد از مرگ مادرم با نازنین دختری هم سن و سال خودم‌ توی تحقق این تصمیم بی تاثیر نبود. و حالا من دختری که بعد از چندین سال سختی به یکی از بهترین وکیل‌های این شهر تبدیل شدم و زندگیم رنگ و بوی آرامش گرفته بود ولی با اومدن مهراد…
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: به وقت پاییز
  • ژانر: دانلود رمان ,دانلود رمان ایرانی,دانلود رمان عاشقانه,
  • نویسنده: آذین بانو
  • ویراستار: آذین بانو
  • طراح کاور: ایران رمان
  • تعداد صفحات: 1149
  • منبع تایپ: ایران رمان
لینک های دانلود
  • احسان
لینک کوتاه مطلب:
موضوعات
درباره سایت
توضیح کوتاه درباره سایت
آخرین نظرات
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " ایران رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.