رمان

دانلود رمان ویلان از سرو روحی Sun Daughter نگارش قوی

دانلود رمان ویلان

دانلود رمان عاشقانه اجتماعی ویلان اثری بینظیر از سرو روحی Sun Daughter رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت ایران رمان دانلود کنید

اسم رمان : ویلان

تعداد صفحه : 756

نویسنده : سرو روحی Sun Daughter

ژانر : عاشقانه اجتماعی

دانلود رمان همخونه اجباری به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

ویلان خلاصه رمان

بنیامین بدیع ، سرگردون تر از این حرفهاست که بتونه برای زندگیش تصمیم درستی بگیره !

همه چیز گره خورده …

همه چیز گم شده …

هویتش ، اسمش ، زندگیش ..

به بن بست رسیدن ساده تر از به مقصد رسیدنه !

گوشه ای از رمان ویلان

بیخیال باش… بگذران … هرجور که هست ، این زندگی را به هر قیمتی بگذران و فراموش کن! همه ي اینها را گفته بودند … گفته بودند و تا جان داشت وجا داشت نشنیده بود … با همه ي اینها اما نگفته بودند چه کار کند … فراموش کند و بگذرد چطور مرور خاطرات نکند؟! اصلا به قول همه بیخیال باشد … چطور جواب دلش را بدهد ؟! اگر می گفتند با این همه زخم توي دلش چه کار کند !دانلود رمان ویلان از سرو روحی pdfبا این همه حسرت تلنبار شده و اه هاي خورده و نخورده اش چه کار کند ! شاید اگر می گفتند … حال بهتري داشت ! حداقل حالا مثل تیري که اماده ي خروج از چله ي کمان بود ، نبود ! چشمهایش را چند ثانیه بست و باز کرد ، مطمئن نبود که میتواند اعصابش را کنترل کند ،با این حال دستش را به دستگیره ي درب اتومبیل گرفت وپیاده شد. پیرمرد با ان ژست طلبکار جوري جلوي در ایستاده بود که بنیامین با خودش فکر کرد قفل فرمان مشکی زیر صندلی را دست چپش بگیرد یا راست؟!دانلود رمان ویلان از سرو روحی pdfپوفی کرد ، با پاشنه ي پا درب را بست. کوچه ي عریض را با چند قدم کوتاه طی کرد . حالا رو به رویش ایستاده بود . نفسش بوي سیگار می داد ، یقه اش هم مثل همیشه کیپ بود. لابد میخواست مطمئن شود مبادا همسایه اي راپورتش را بدهد که ، مهندس البرز ، شب ها وقتی در کوچه سیگاري دود میکند، یقه آخوندي نمی پوشد! خواست متاسف شود اما نشد . به زور سلام کرد . مهندس البرز به زحمت سري تکان داد و پرسید : از این ورا عالیجناب . دستور بدم گوسفند سر بزنن برات جنا بدیع

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا