رمان

دانلود رمان شایان pdf از زینب خاکبیز با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان شایان pdf از زینب خاکبیز با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان زینب خاکبیز مـیباشـد

موضوع رمان : عاشقانه

خلاصه رمان شایان

«خانه دوست کجاست؟»

درفلق بودکه پرسیـد سوار

آسمان مکثی کرد.

رهگذر شاخه ی نوری که بهل بداشت به تاریکی شن ها بخشیـد

وبه انگشت نشان داد سپیـداری وگفت:

«نرسیـده به درخت،

کوچه باغی ست که از خـواب خدا سبزتر است

ودر ان عشق به اندازه ی پرهای صداقت آبی ست.

مـی روی تا تـه آن کوچه که از پشت بلوغ…

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان خیانت عسلی

قسمت اول رمان شایان

طوری به در ودیوار خانه ها نگـاه مـی کرد که انگـار اولین بار بود قدم به آن کوچه مـی گذاشت!

آن محله ی بزرگ با ان خانه های مجلل وزیبا که تنها حیاط یکی از آنها برابر با وسعت تمام محله ی خـودشان بود

وان درهای بزرگ وآهنین که او را به یاد قلعه های جنگی قصه ها مـی انداخت

حاشـه کوچه پر بود از برگـهای زرد وخشک چنار که وزش باد همه انها را در یک سو جمع کرده بود.

هنوز هم به درستی نمـی دانست انجا چه مـیخ واهد!مرتب از خـودش مـی پرسیـد:»کجا مـی ری؟!…کجا؟!«

بعد انگـار که با خـودش لج کرده باشـد پاسخی به سوالش نمـی داد.به راستی برای چه آنجا بود؟!در بین آن دیوار بلند

ودرهای عظیم اهنی چه مـی خـواست؟!

دائما به خـود نهیب مـی زد:»برگرد..برگرد!«

اما پاهایش مسیر خـود را طی مـی کردند.ناگـهان قلبش به تپش افتاد.قدمهایش کندتر وکندتر شـدند وعاقبت از حرکت

ایستادند.نفسش حبس شـد.به در آبی رنگی که در برابرش قد علم کرده بود چشم دوخت بعد آرام پلکهایش را روی

هم گذاشت.نفس حبس شـده اش را عمـیق وطوالنی بیرون داد بعد چشمها را گشود وجلوتر رفت وزنگ را فشرد.یک

لحظه هم تردیـد نکرد ترسیـد پشیمان شود!

زنگ به صدا در آمد وعسل….

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا