ایران رمان
دانلود رمان رایگان pdf
دانلود رمان به تیرگی شب به زلالی دریا شیدا سیلاوی

خلاصه کتاب: با صدای مرد پیر تسبیح به دست به خودم می‌آیم و پلک می‌بندم و زیر لب می‌نالم: _خدایا خودت به خیر بگذرون. نگاهی به عاقد، و سپس به مرد کنارم می‌اندازم. مردِ ناآشنای این روزهایم که دست کمک به سمتم دراز کرده است. مردی که می‌خواهد حامی باشد برای اوضاع بد زندگی‌ام و از من فقط یک درخواست داشت… ازدواج موقت! چیزی که هیچ زمانی فکر نمی‌کردم پا در زندگی‌ام بگذارد!

موضوعات
درباره سایت
توضیح کوتاه درباره سایت
آخرین نظرات
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " ایران رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.