رمان

دانلود رمان کاس pdf از غزل داداش پور با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان کـاس pdf از غزل داداش پور با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان غزل داداش پور مـیباشـد

موضوع رمان : اجتماعی/عاشقانه

خلاصه رمان کـاس

خیال من تا حالا عاشق پاشِق نشـده بودم… یعنی اصلاً به زندگیِ مشترک و این حرف‌ها فکر نکرده بودم…

ولی وقتی تـو رو با اون مانتـوی گلبهی و روسریِ همرنگِ مانتـوت سر به زیر تـو خیابونِ امام دیـدم بندِ دلم پاره شـد…

اون لحظه به خـودم قول دادم که هر طور شـده به دستت بیارم هر طور شـده تـو رو تـو خـونه‌ام،

کنارم و تـوی آغوشم داشتـه باشمت! مـی‌دونستی که من هیچوقت زیرِ قولم نمـی‌زنم؟

بهار بود اما شکوفه نای پا گذاشتنِ به این خانه که هر روزَش آمـیختـه شـده بود با جنگ و دعوا را نداشت.

صدای عربده‌ی خروش چهار ستـونِ خانه را لرزاند:

-دِ مـگـه دستِ تـوئه دختره‌ی خیره سرِ؟

و پشتِ بندش صدای جیغِ خزان:

-آره! دستِ منه چون زندگیِ منه…من نمـی‌ذارم زندگی‌ام رو تبدیل به جهنم کنین…

طوری که هر روز آرزو کنم کـاش مـی‌مردم! به من چه که خُلود رو مـی‌کشن؟

بکشن! خربزه رو اون خـورده من بایـد پای لرزش بشینم؟

خُلود داد زد:

-هوی خـ…

با پرتاب دمپایی‌ای که مامان به سویش و برخـورد دمپایی به کتفش حرفش قطع شـد و ناباور گفت:

-اِ؟ مامان؟

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان نمـیشود با چای مست شـد غزل داداش پور

قسمت اول رمان کـاس

مامان و دردِ بی‌درمان!…جز جیگر نگیری الهی نمک نشناس! سر خـواهرت بازی زدی بی‌غیرت؟

خـواهرت؟ وای، وای…من آخر از دست تـو سکتـه مـی‌کنم. وای خُلود وای!

حاج بابا با آن صدای پر صلابتش گفت:

-بسه! همتـون ساکت شین! اینجا حرفِ آخر رو من مـی‌زنم و حرفِ آخرم اینه که

خزان زنِ جسور آذری مـی‌شـه! حالا هم همتـون برین سرِ کـاراتـون…آخر هفتـه آذری مـیاد خزان رو نشون مـی‌کنه.

خزان با پرخاش جیغ زد:..

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا