رمان

دانلود رمان پوران دخت pdf از الهام ستوده با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان پوران دخت pdf از الهام ستـوده با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان الهام ستـوده مـیباشـد

موضوع رمان : عاشقانه/اجتماعی

خلاصه رمان پوران دخت

صدای پرستار که دکتر امجدی را به اورژانس پیج مـیکرد مرا از عالم خـواب و رویا بیرون اورد

نمـیـدانم ذهنم در جستجوی چه چیزی بودحال غریبی داشتم

همانطور که به دستگـاه اکسیژن خیره مانده بودمبالن هوا بالا و پایین مـیرفت

ایرج زیر دستگـاه با آرامش خـوابیـده بود با حالتی جستجوگر نگـاهش مـیکردم

نمـیـدانم چرا دلم خیلی برای ایرج مـیسوختایرجی که من مـیشناختم

آن کسی نیست که روی تخت بیمارستان خـوابیـده است

ایرج مرد خـوش قد و بالایی بود ولی

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان زیر باران

قسمت اول رمان پوران دخت

صدای پرستار که دکتر امجدی را به اورژانس پیج مـیکرد مرا از عالم خـواب و رویا بیرون اوردنمـیـدانم ذهنم در

جستجوی چه چیزی بودحال غریبی داشتم

همانطور که به دستگـاه اکسیژن خیره مانده بودمبالن هوا باال و پایین مـیرفتایرج زیر دستگـاه با آرامش خـوابیـده بود

با حالتی جستجوگر نگـاهش مـیکردم

نمـیـدانم چرا دلم خیلی برای ایرج مـیسوخت ایرجی که من مـیشناختم آن کسی نیست که روی تخت بیمارستان

خـوابیـده است

ایرج مرد خـوش قد و باالیی بود ولی کسی که روی تخت بیمارستان خـوابیـده است مانند کودکـان نحیف است نه

نمـیتـوانم قبول کنم که او ایرج من است

انگـار اسکلتی بود که بر روی او پوستی نازک کشیـده بودنددستـهایش به دلیل اینکه دائم سرم به آنها وصل شـده بود

ورم کرده بودند و جای سوزنهای مختلف بر روی آنها کبود رنگ شـده بود

انگشتان پاهایش که از زیر پتـو بیرون آمده بود رنگ نداشت و سفیـد شـده بودبی اختیار شروع کردم به نوازش

دستـهایش دستـهایی که تابحال فراوان مرا آزرده و زیر مشت و کتک گرفتـه بودند

صورتش را نوازش کردمریشـهای سفیـدش بلند شـده بود و چهره او را….

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا