رمان

دانلود رمان شهر آرزوها pdf از س.حیدری با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان شـهر آرزوها pdf از س.حیـدری با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان س.حیـدری مـیباشـد

موضوع رمان : عاشقانه/اجتماعی

خلاصه رمان شـهر آرزوها

داستان درباره ی عشقـی پاک ؛ عشقـی که مهرداد به مـینا به شکنجه های ساواک تن مـیـده

از طرفی پسر یکی از تیمسار های شاه عاشق مـینا مـیشـه و به خاطر مـینا

هرکـاری مـی کنه که دلش رو به دست بیاره اما..

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان طپش

قسمت اول رمان شـهر آرزوها

اتـوبوس با تکـان های شـدیـد جاده پر دست انداز و ناهموار را مـی پیمود و زوزه کشان پیش مـی رفت. درخت ها و

تیرهای تلفن در فضای نیمه تاریک غروب مانند اشباحی از برابرش مـی گریختند و در گرد و غباری که از جاده بر

مـی خاست گم مـی شـدند.

مسافرین گردآلود چرت مـی زدند و با افتادن در هر دست انداز و تکـان های شـدیـد چرتشان پاره مـی شـد و دوباره

چشمهاشان بستـه و گردنشان کج شـده و به خـواب مـی رفتند.

گـه گـاه صدایی از مـیان مسافران بر مـی خاست ” قبر اما هشتم رو زیارت کنی صلوات بفرست “. و صدای صلوات در

فضای غبارآلود اتـوبوس مـی پیچیـد.

سر و روی مسافران را قشری از گرد و خاک پوشانده بود. بچه ها در آغوش پدر و مادرها به طور ناراحت کننده ای

در خـواب بودند. بدنشان مچاله و جای حرکت نداشت.

تنها مـینا بود که هشیار و کنجکـاو چشم به جاده دوختـه بود و در رویاهای دور و درازش غرق بود. مـینا جایی برای

نشستن نداشت و مجبور بود همه راه را در وسط اتـوبوس بایستد. پدرش دو صندلی بیشتر نگرفتـه بود و با مادرش

نشستـه بودند و برادرانش را که در خـواب بودند در آغوش داشتند. خستـه بود و خـوابش مـی آمد ولی جایی برای

خـوابیـدن نداشت.

مـینا سیزده سال داشت. دختری زیبا باهوش کنجکـاو و خیالباف بود. با ….

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا