رمان

دانلود رمان خاکستری چشمان گرگ pdf از بهناز سرودی با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان خاکستری چشمان گرگ pdf از بهناز سرودی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان بهناز سرودی مـیباشـد

موضوع رمان : معمایی/غمـگین/عاشقانه

خلاصه رمان خاکستری چشمان گرگ

ساره هنرمند نقش اصلی دخترمون دختریه که مادرو پدرشو به نحوی از دست دادو

حالا با ثروتی که بهش ارث رسیـده داره زندگی مـیکنه؛ یه روز با مهرادمهرجو

تـوی شرکت قرارداد مـیبنده حالامهراد مهرجو ملقب به گرگ خاکستری مردی

خشن و بی اعتماد به اطرافشـه چون در گذشتـه خیلی چیزارو از دست داده

تـوسط طوفانی بنام تجاوز چیزایی مثل: عشق .خـواهر.اعتماد.رفیق.

حالا ببینیم سرنوشت چطور زخم دل مهرادو به دست ساره مرحم مـیکنه…

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان حاملگی اجباری

قسمت اول رمان خاکستری چشمان گرگ

با خستگی و کوفتگی درخـونه رو باز کردم و داخل شـدم و به سارای خانوم سالمـی گفتم جوابم خستـه نباشیـدی بود

که خستگی رو از تنم شست بعد عوض کردن لباسام داخل اتاقم برای خـوردن قهوه ام به اشپزخـونه رفتم و یک فنجون

قهوه از سارای گرفتم،سارای و شوهرش خدمتکـار و باغبون خـونه ام بودن درست از همون سه سال پیش…

اونا از اذان صبح تا۱۲ بامداداینجا بودن و بعدش به خـونه خـودشون مـیرفتند همـینطورکه تـوفکر بودم از خدا بخاطر وجود

سارای تشکر کردم که حداقل اونقدراهم که فکر مـیکردم، تنها نیستم!!!

همـینطور تـو فکر بودم که سارای گفت:

+ساره خـوشگله، قهوه ات یخ کردبده عوضش کنم

حواسم برگشت سرجاش…خـودم ازش خـواستـه بودم باهام راحت باشـه… گفتم

اخمـی کردوگفت:بده ببینمنه ممنون خـوبه همـین

یزنهارخـوری ی م و بالفاصله فنجون رو از جلوم برداشت و عوضش کردو

یک صندلی از روبروم عقب کشیـدو پشت صندل

نشست و گفت: وظیفمه

تـوسکوت خـونه، قهوه امو خـوردم ،فکرم رفت سمت شرکت

امروز روز خستـه کننده ای بود کـارام روهم ریختـه بود ؛خمـیازه ای کشیـدم و سعی کردم اخرین باری که خـوابیـدم رو به

یاد بیارم …اوه دقـیق۲۳ساعت بود..

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا