برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان صلیب عشق pdf از پردیس نیک کـام مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان پردیس نیک کـام مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه
خلاصه رمان صلیب عشق
قـصــــه اینجــــاســت
که شب بــــود و هــوا ریـخت به هـــم
مــــن چنــــان درد کشیــدم
که خــــــدا ریــخت به هـم
رمان پیشنهادی:دانلود رمان نوشیـدنی تلخ پردیس نیک کـام
قسمت اول رمان صلیب عشق
اخرین بشقاب تـوی سینگ رو هم اب کشیـدمو دستامو به کمک گوشـه دامنم خشک کردم
در سلول با صدای بلندی باز شـد وصدای زمخت نگـهبان تـوی سرم پیچیـد
آناستازیا
بله
راه بیوفت ملاقاتی داری
تای ابروم بالا رفت کی مـیتـونست باشـه
دمپاییامو پام کردم و دستی به لباس هام کشیـدم
چادر کهنه تـوسی رنگی رو روی سرم انداختم و از سلول خارج شـدم
نگـهبان نگـاهی بهم انداخت و اشاره کرد دستامو جلو ببرم
دستبند رو به مچم زد و گفت: د یالا را بیوفت تا صبح وقت ندارم مثل بز منو نگـاه کنی
پوزخندی زدم و کنارش راه افتادم از پیچ و خم راهرو راه رد شـد و جلوی اتاقـی ایستاد
دستگیره در رو پایین کشیـد و در و باز کرد بازومو محکم چسپیـد و تقریبا پرتم کرد تـوی اتاق
دستمو به چادرم گرفتم تا از سرم نیوفتـه اما با وجود دستبند کـار خیلی سختی بود تنها
یه مـیز چوبی کوچیک با دوتا صندلی که یکیشو یه زن پر کرده بود ؛اشیاء اتاق رو تشکیل مـیـداد
اب گلومو با استرس قورت دادم و جلو رفتم زن به عقب چرخیـد و با لبخند عمـیقـی نگـاهم کرد
برای خالی نبودن از احساس لبخند محوی زدم و جلو رفتم
بشین لطفا عزیزم
صندلی رو عقب کشیـدم و اروم نشستم شما کی هستین؟
من وکیلتم ینی از این به بعد اینطور خـواهد بود
وکیلم
بله؛ وکیلت دادگـاه برای رسیـدگی به پروندت منو فرستاده
عجیبه
چی ؟
هیچی
سکوت کردم و به …
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید