برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان بر خاک احساس قدم مـیگذارم pdf از فرنوش گل محمدی
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان فرنوش گل محمدی مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه
خلاصه رمان بر خاک احساس قدم مـیگذارم
بعضی وقتا، بعضی جاها، تـو یه برهه زمانی اتفاقاتی مـیافتـه که مـیتـونه یه زندگی رو عوض کنه،
یه احساس رو ، یه آرزو رو، یه آینده رو …گـاهی در اون برهه هرکـاری که از دستت بربیاد انجام مـیـدی.
حتی اگـه کل دنیا بر علیه تـو بسیج بشن و نذارن تـو به خـواستـه دلت برسی… بعضی جاها تـو مـیشی
پیروز مـیـدون و بعضی جاهای دیگـه مـیشی بازنده و مجبوری خـودت رو از گود کنار بکشی…
گـاهی وقتا سر دو راهی قرار مـیگیری و نمـیـدونی واقعا بایـد به نفع کی عمل کنی، خـودت؟
یا کسایی که از خـودتم برات عزیزترن؟ اون زمان، تصمـیم گیری خیلی سخت مـیشـه..
آدم هایی سر راه دختر داستان قرار مـیگیرن که هر کدوم به نحوی اونو به سمت خـواستـه
دل خـودشون سوق مـیـدن، در نهایت اولین گـام طی مـیشـه، گـامـی که اتفاقات غیر منتظره ای رو رقم مـیزنه…
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان قهوه قجری
قسمت اول رمان بر خاک احساس قدم مـیگذارم
آروم آروم تـو خیابونا راه مـیرفتم و سعی مـیکردم ذهنمو خالی از هر فکری کنم،تـهی از هرخیالی…
خـودمو به بیخیالی دعوت کنم. ولی….نمـیشـد…هرکـاری مـیکردم نمـیشـد…
نمـیـدونم چرا اما نمـیتـونستم ذهنمو متمرکز کنم و به هیچی فکر نکنم تا ازادانه به هر سوپرواز کنه!
دلم مـیخـواست مثل بچگی هام باشم،مثل بچگی هایی که هیچ درد و غم و غصه ای نداشتم
مثل همون موقع هایی که وقتی از کنار مغازه ها رد مـیشـدم ،با ذوق و شوق به سمت
ویترین عروسک فروشی پر بکشم…با ذوق و شوق عروسکـا رو نگـاه کنم و وقتی از یکیشون
خـوشم مـیومد،اونقدر پاپیچ مامانم مـیشـدم و بهش مـیگفتم تا مجبور مـیشـددر برابرم کوتاه
بیادو چیزی که ….
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید