برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان بخیه pdf از مهتابی ۲۲ مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان مهتابی ۲۲ مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه/اجتماعی/واقعی
خلاصه رمان بخیه
متین دخترسی و چهارساله ای است که پدرش از کودکی او را با خصوصیات مردانه بزرگ کرده،
متین دوست دارد دخترانه زندگی کند اما در روابط با آدمها ناموفق است،
حضور عماد در زندگی اش، برای او انگـار ویران کننده است
رمان رده ی سنی نداره، اما بهتره دوستانی که طرفدار رمانهای روانشناسی
هستند اونو دنبال کنند، تحلیل های روانی در این رمان به کرات وجود خـواهد داشت
رمان پیشنهادی:دانلود رمان دگردیسی مهتابی ۲۲
قسمت اول رمان بخیه
روی لبھ ی حوض وسط حیاط نشستم و تـوپ زرد آبی مـیکـاسا را بین دست ھایم نگھ داشتم و بھ آن
زل زدم صدای فریاد بی امان پدرم داخل حیاط پیچیـده بود یکسره نعره مـی کشیـد و بد و بیراه مـی
گفت گوشم از این نعره ھا و بد و بیراه ھایی کھ بر زبان مـی آورد، پر شـده بود اما نھ، بعد از
گذشت این ھمھ سال ھنوز ھمھ ی روح و روانم بھ ھم مـی ریخت، وقتی نعره مـی کشیـد و مـی گفت
کھ “من بھ درد جرز لای دیوار ھم نمـی خـورم”، وقتی این جملھ را بر زبان مـی آورد دوست داشتم
ھمان لحظھ بمـیرم تـوپ مـیکـاسا را رھا کردم، تـوپ بھ کف حیاط برخـورد کرد و دوباره بالا آمد
باز ھم آن را بین دستانم نگھ داشتم صدای نعره ی پدر را شنیـدم:
لبھایم را روی ھم فشردم و دوباره تـوپ را رھا کردم از ذھنم گذشت کھ خـودش ھمھ ی
سالھایاین دختره ی عوضی ھیچی نمـی فھمھ، این دختره ھمھ ی این سالھا رو بھ گھ کشیـده
زندگی مرا بھ گھ کشیـده بود خـودش نگذاشت کودکی ام را بفھمم نگذاشت نوجوانی و جوانی ام را
بفھمم خـودش یک بیمار روانی بود و مرا ..
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید