برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان آتش سرد pdf از اسما مومنی مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان اسما مومنی مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه/پلیسی
خلاصه رمان آتش سرد
آتش همـیشـه داغه و مـی سوزونه، ولی گـاه مـی تـونه سرد باشـه! مـی تـونه سرد باشـه و
زندگی ببخشـه! رمان آتش سرد از دختری شکننده از جنس شیشـه ای سخت حکـایت مـی کنه!
دختری که سردی آتش رو با تموم وجود حس مـی کنه! از زندگی دختری حکـایت مـی کنه که
زندگی آروم و بی دغدغه اش با وزیـدن نسیمـی تغییر مـی کنه و یاسمن با تصمـیم طوفانیش،
خـودش رو در مسیر پر پیچ و خم حوادث گرفتار مـی کنه!
رمان پیشنهادی:دانلود رمان دختر بسیجی اسما مومنی
قسمت اول رمان آتش سرد
اینکه چرا ح سام به دیـدن من اومده بود، سوالی بود که تـوی سرم مـی پیچیـد، ولی
جوابی براش ندا شتم و برای فهمـیـدنش به هر زحمتی که بود خـودم رو به شی شـه
رسوندم.
حسام که تازه متـوجهی قرار گرفتن من پشت شیشـه شـده بود، بهم خیره شـد و من
با خجالت روی صننندلی نشننسننتم و سننرم رو پاتن انداختم، ولی با ت ه ای که به
شی شـه خـورد، سرم رو باال گرفتم و به ح سام که گو شی روی گو شش بود و از من
مـی خـواست گوشی رو بردارم، نگـاه کردم.
گوشنی رو روی گوشنم گشاشنتم و حسنام با خندهای که مـی دونسنتم به زور روی
لبش آورده، گفت: سالم!… خـوبی؟
با تعجب از لحن خـودمونیش جواب دادم: سالم!… خـوبم ممنون.
لبخند روی لبش پر ر نگ تر شننند و گفت: نمـی خـوای بیرسنننی چرا من به مالقاتت
اومدم؟!
سوالی نگـاهش کردم که خـودش ادامه داد: برات یه خبر خـوب دارم
منتظر ادامهی حرفش شـدم که گفت: جواد، به هوش اومده!
واقعا! این رو جدی مـی گین؟
جدیه جدی
اشک تـوی چشمم حلقه زده…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید