رمان

دانلود رمان مسافر کوچه آرام pdf از زینب ایلخانی با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان مسافر کوچه آرام pdf از زینب ایلخانی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان زینب ایلخانی مـیباشـد

موضوع رمان:عاشقانه

خلاصه رمان مسافر کوچه آرام

چشمانشزیبا بود هنوز هم زیباست، اما این بار، هزار بار زیباتر از همـیشـه و نکتـه

قابل تـوجه اینکه،دیگر لهیب جانگداز آفتاب که اینگونه تا عمق چشمان نافذش فرو

رفتـه و تا بینهایت پیشروی کرده بود هم نمـیتـوانست مانع از درخشش مردمکهای

مخمور چشمانش شوند

این بار چشمانش را نبست مشتـهایشرا به شیوهی قدیمـیِ ایام کودکی گره نکرد و

روی چشمان آزرده از زخمِ تیغِ آفتاب مالش نداد و حتی ناله هم نکرد! انگـار هیچوقت

چشمانش به هیچ اشعهای، حتی نور آفتاب حساسیت نداشت!

فقط تماشایم کرد بیصدا و آرام آرام آخرین نگـاه نگران و بی قرارش را فدایم مـیکرد

لبهایشبه خشکی زده بود و هر از چند گـاهی چند نالهی خفیف از او هم به گوشم

مـیرسیـد نگرانش شـدم و آهستـه شروع به صدا زدنش کردم

حتی آنقدر رمق نداشت که جوابم را بدهد به آرامـی شروع به خزیـدن کردم مثل یکس س س عی د!!

کرم زخم خـورده در خـون خـودم مـیغلتیـدم نفسنفسزنان خـودم را تا کنارش کشیـدم

و هنوز به او نرسیـده بودم که با دیـدن دستان خـونین خـودم وحشتزده شروع به فریاد

کردم انگـار از او کمک مـیخـواستم

رمان پیشنهادی:دانلود رمان عابر بی سایه زینب ایلخانی

قسمت اول رمان مسافر کوچه آرام

من هنوز هم از او کمک مـیخـواستم!

آخ سعیـد! خـون ببین سعیـد!! پسرم پسرم مـیترسم سعیـد! من مـیترسم

صدایی نشنیـدم

هیچ صدایی، جز آخرین صدایی که از پشت سرم شنیـدم؛ صدایی که سکوت مرگبار

دقایق واپسین را چون طوماری رعبانگیز در هم پیچیـدنگ”

صدای گلوله!

شایـد آخرین گلوله و بعد از آن سکوت و چشمانم که رفتـه رفتـه از فرط ترس و ضعفی

احتمالی بستـه مـیشـد و وجودم که بیشاز حد سنگین ..

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا